|
|
پاسخ رهبری؛
کاملاً درست است. اولاً امریکا خیلی هم بیچاره نیست؛ آنچنان هم که بعضی خیال میکنند، باچاره نیست! یک چیز میانه ای است. ما همه ی مشکلات را به گردن امریکا نمیاندازیم - مشکلات ما از خودمان است - منتها دشمن میخواهد از این مشکلات حداکثر استفاده را بکند و پدر کشور و ملت را دربیاورد؛ این را هم نگوییم؟!
|
|
به نام اللهپاسدار خون شهیدان
به خاطر مردممظلوم غزه
شاید آن روز که سهراب سرود:
«کودکان احساس زندگی زیباست....
سیب هست مهربانیهست تا شقایق هست زندگی باید کرد»
خبری از دل پر درد کودکان غزه نداشت
...............................................................................................................................................................
شهید مطهری می گوید:
اگرحسین بن علی بود میگفت اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیربزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد . شمر امروز موشه دایان است. شمر هزار وسیصد سال پیش مُرد، شمر امروز را بشناس.
...............................................................................................................................................................
سخنان تکان دهنده شهید مطهری در مورد فلسطین
«والله وبالله ما در برابر این قضیه مسئولیم . به خدا قسم مسئولیت داریم . به خدا قسم ماغافل هستیم . و الله قضیه ای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است ، این قضیهاست . داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده ، این قضیه است . اگر میخواهیم بهخودمان ارزش بدهیم ، اگر میخواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش بدهیم ، باید فکرکنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش میگفت برای من عزاداری کنید ، میگفتچه شعاری بدهید ؟ آیا میگفت بخوانید : ” نوجوان اکبر من” یا میگفت بگویید : ”زینب مضطرم الوداع ، الوداع ” ؟! چیزهایی که من ( امام حسین ) در عمرم هرگز بهاینجور شعارهای پست و کثیف ذلت آور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها نگفتم؟! اگرحسین بن علی بود میگفت اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیربزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد . شمر امروز موشه دایان است. شمر هزار وسیصد سال پیش مُرد، شمر امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعارفلسطین تکان بخورد. هی دروغ در مغز ما کردند که آقا این یک مسئله داخلی است.مربوط به عرب و اسرائیل است . … تلاش مامسلمین در این زمینه چه بوده است؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم ،خودمان را شیعه علی بن ابی طالب بخوانیم. … آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالی بهآنها بکنیم؟ آیا اینها مسلمان نیستند، عزیزان ندارند؟ آیا اینها برای حق مشروعبشری قیام نمیکنند؟ « فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم (سوره نساء ، آیه ۹۵) الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فیسبیل الله باموالهم و انفسهم»( سوره توبه ، آیه ۲۰) به وسیلهمال که میتوانیم کمک کنیم . والله این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزهگرفتن واجب است. اولین سوالی که بعد از مُردناز ما میکنند همین است که در زمینه همبستگی اسلامی چه کردید ؟ پیغمبر فرمود : «من سمع مسلما ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم » هر کس بشنود صدای مسلمانیرا که فریاد میکند یاللمسلمین مسلمانان به فریاد من برسید ، و او را کمک نکند ،دیگر مسلمان نیست ، من او را مسلمان نمیدانم . چه مانعی دارد که ما برای اینهاحساب باز کنیم ؟ چه مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به اینهابدهیم ؟ … مردمبیدار آن مردمی هستند که فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند. منوظیفه خودم را عمل کردم . وظیفه من فقط گفتن بود و خدا میداند جز تحت فشار وجدانو وظیفه خودم چیز دیگری نبود. این کمک مالی را وظیفه شما میدانم و وظیفه خودم وهر خطیب و واعظی میدانم که این را بگوید، بر هر خطیب و واعظی واجب میدانم کهچنین حرفی را بزند. مراجع تقلید بزرگی مثل آیت اللهحکیم و دیگران رسما فتوا داده اند که کسی که در آنجا کشته میشود ، اگر نماز همنخواند شهید در راه خداست. پس بیاییم به خودمان ارزش بدهیم ، به کار و فکر خودمانارزش بدهیم ، به کتابهای خودمان ارزش بدهیم ، به پولهای خودمان ارزش بدهیم ، خودمانرا در میان ملل دنیا آبرومند بکنیم . علت اینکه دولتهای بزرگ جهان چندان دربارهسرنوشت ما نمیاندیشند ، این است که معتقدند مسلمان غیرت ندارد . آمریکا را فقطهمین یکی جری کرده است . میگوید مسلمان جماعت غیرت ندارد ، همبستگی و همدردیندارد. میگوید یهودی که برای پول میمیرد، جز پول چیزی نمیشناسد، خدایش پول است، زندگیش پول است ، حیات و مماتش پول است ، به یک چنین مسئله حساسی که میرسدروزی یک میلیون دلار به همکیشانش کمک میکند ولی هفتصد میلیون مسلمان دنیاکوچکترین کمکی به همکیش خود نمیکنند»
به امید ظهور امام مهدی(ع) که در همین نزدیکی است....
|
|
منبع: بیداری اندیشه
|
|
........ اتمام حجت با اهل سنت و بيان حقايقي از كتب اهل سنت در مورد جانشيني علي ابن ابي طالب(ع) ........
جلسه اول(12/08/91)
http://www.mediafire.com/?q2l958ykqm9zys3
جلسه دوم(12/08/91)
http://www.mediafire.com/?lkqk668zdzxdhgz
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابی طالب و الائمة المعصومین علیهم السّلام
|
|
کودتای یک روزه
(دشمنی صهیونیست ها با احمدی نژاد)
در حال خواندن بخشی از پروتکل های یهود بودم ، به پاراگرافی رسیدم که ذهن مرا به شدت مشغول کرده است قبل از آنکه به آن بپردازم لازم است اندکی در مورد خود پروتکل ها صحبت کنم
پروتکلهای یهود برنامهاى است که سرمايه داران و اقتصاددانان (و متفکران و علماى) يهود براى استیلا و پادشاهی مطلق بر جهان تنظیم کرده اند - متن پروتکلها به منظور قرائت در چند جلسه کنفرانس براى بحث و تصميمگيرى و تاييد نهايى آماده شده بود که پليس مخفى تزار روس به کنفرانس مزبور که به رياست تئودرهرتزل در شهر بال سوئيس برگزار شده بود (سال 1897 ميلادى) هجوم آورد و اوراق آنها را به تاراج برد.
پروتکلها در سال 1905 ميلادى توسط نويسندهاى روسى به نام سرگئى نيلوس (از روحانيون و علماى مسيحى) از زبان عبرى و يا فرانسوى به زبان روسى ترجمه شد - ويکتورمارسدن، روزنامه نگار بريتانيايى که همزمان با انقلاب بلشويکى براى روزنامه انگليسى مورنينگ پست در روسيه کار مىکرد، اين پروتکلها را در سال 1917 به زبان انگليسى ترجمه کرد
- هنرى فورد (بنيانگذار شرکت اتومبيلسازى فورد آمريکا) پروتکلها را در سال 1920 به صورت سلسله مقالاتى در روزنامهاى که به خود او تعلق داشت، به چاپ رساند
هنرى فورد در گفتگويى که در روز هفدهم فوريه 1921 در «نيويورک ورلد» به چاپ رسيد، دعوى خود را عليه «پروتکلهاى صهيون» چنين بيان کرد: «تنها نکته اى که علاقمندم درباره پروتکلها بگويم اين است که آنها با آنچه درحال وقوع است، تطبيق مىکنند. از طرح پروتکلها شانزده سال مىگذرد و آنها تاکنون با شرايط جهانى منطبق بودهاند.»
فورد هنگامى اين نکته را بيان داشت که رهبران يهود و مطبوعات يهودى در آمريکا عليه او جنجال به پا کرده و فرياد اعتراض سرداده بودند. هنرى فورد پس از تحمل فشار و مشقت، که تنها يهوديت سازمان يافته از عهده طراحى و اعمال آن برمىآيد، بالاخره ناچار شد در 30 ژوئن سال 1927 در نامهاى خطاب به «لوييس مارشال» رهبر وقت «انجمن يهوديان آمريکا»، رسماً از يهود عذرخواهى کند. البته فورد در عذرخواهى خود و نه پس از آن، هيچگاه صدق پروتکلها و تحليلهاى منتشره پيرامون آنها را تکذيب نکرد.
و اما اصل ماجرا
همانطور گه گفته شد این پروتکل ها در راستای تکوین حاکمیت مطلق یهود بر جهان طرح ریزی شده است و در آن برای تسلط بر فرهنگ ، سیاست ، اقتصاد جهان برنامه ریزی شکل گرفته ، اما نکته ای که ذهن مرا مشغول کرده این است که در قسمتی از این پروتکل ها از یک کودتای یک روزه در جهان برای ایجاد و اظهار حکومت مطلقه یهود نام برده شده است.
در پروتکل پانزدهم بند یک آمده
«- هنگامى كه سرانجام به طور قطع، در اثر يك كودتاى يك روزه - كه در همه جا طى يك روز به وقوع مىپيوندد به مقام شاهى نائل آمديم، و نيز هنگامى كه بىاعتبارى همه حكومتها مورد قبول همگان واقع شد (اين كار وقت زيادى لازم دارد شايد يك قرن طول بكشد كه اين اتفاق به وقوع بپيوندد)، ديگر اجازه نخواهيم داد كه توطئه اى عليه ما صورت بگيرد. لذا هر كسى كه اسلحه به دست بگيرد و بخواهد عليه شاهنشاهى ما كه در شرف شكل گرفتن خواهد بود، قيام كند، او را با بى رحمى خواهيم كشت.»
....
|
|
« شعری در مورد امام زمان (عج) »
گـــر چــه پیـمان را شکستم بر سـر پیمانه ام بـا همـــه بد عــهدی ام آن عـاشق دیوانـه ام
گـــر بــه ظاهــر دورم از درگــاه تو ای نازنیـــن بـاز هــــم مشــتاق روی دلـــکش جـانـانــه ام
از در مـــیخانه ات ای شـــاهد خـــوبان مـــران با هـــمه عصیان همان دردی کـش میخانه ام
پـــــرده بردار از رخ زیـــــبا که مشتاق تـــــوام آن رخ زیـــــبـا ندیــــــده، والــــه و دیــــوانه ام
پادشـــــاه جــــودی و ما بـــنده درگـــاه تـــــو منتـــــظر بـر درگهت ،زان بخشش شاهانه ام
در مـــــیان بحــر هجران غوطه ور گشتم ولی باز هـــم در جستجوی گــوهـــــر دردانـــــه ام
همچون من هرگز نباشـد بردرت پیمان شکن لیــک با الــــطاف غــیر از تو، شـها !بیگانه ام
چون که لطف توست تنها ضامن رســوایی ام ور نـــه آن گــردم که افشـــان در دل ویرانه ام
انتـــظارت بیش از حــد شد، تحمل تا به کی؟ آفتـــابـا! بـــــهر دیـــــدار رخـــــت پروانـــــه ام
والــــــه و شــــیدا و مـستم لیک، محتاج توام
یک نــــظر بر من نــــــمـا، ای عارف فرزانه ام!
|
|
مولای من! مهدی جان
ای کاش در کلاس اول دبستان آموزگارم الفبای عشق تو را برایم هجی می کرد و نام زیبای تو را سرمشق دفترچه ی تکلیفم قرار می داد.
در دوره ی راهنمایی هیچ کس مرا به خیمه ی سبز تو راهنمایی نکرد.
در سال های دبیرستان کسی مرا با تو که مدیر عالم امکان هستی پیوند نزد.
در کلاس تاریخ کسی مرا با تاریخ غیبت و غربت و تنهایی تو آشنانساخت .
دریغ که در کلاس ادبیات آداب ادب ورزی به ساحت قدس تو را گوش زد نکردند!
کاش در کنار زبان بیگانه، زبان گفتگو با تو را نیز که آشناترین و دیرین ترین مونس فطرت های بشراست به ما می آموختند! ای کاش وقتی برا آموختن یک زبان خارجی به زحمت می افتادم به من می گفتند: او تمامی زبانها و گویش ها و لهجه ها...وحتی زبان پرندگان را می داند و می شناسد.
ای کاش در کنار انواع و اقسام فرمول های پیچیده ی ریاضی، فیزیک و شیمی فرمول ساده ی ارتباط با تو را نیز به من یاد می دادند.
وقتی برای کنکور درس می خواند کسی مرا برای ثبت نام در دانشگاه معرفت و محبت امام زمان تشویق نکرد کسی برایم تبیین نکرد معرفت امام نیز مراتب دارد و خیلی ها تا آخر عمر در همان دوران طفولیت یا مهد کودک خویش در جا می زنند.
از فضای نیمه بسته ی مدرسه وارد فضای باز دانشگاه شدم در دانشکده وضع از این هم اسف بار تر بود بازار غرور و نخوت پر مشتری بود و اسباب غفلت فراوان و فراهم.
فضا نیز رنگ و بو گرفته از علم زدگی و روشن فکرمآبی خیلی ها را گرفتار تب مدرک گرایی می دیدم. علم آن چیزی بود که فلان کتاب مرجع اروپایی یا فلان مجله ی امریکایی ترجمه می شد از علوم اهل بیت دانش یقین بخش آسمانی کمتر به سخن میان می آمد.
مولای من!
در دانشگاه هم کسی برایم از تو سخن نگفت پرچمی به نام تو افراشته نبود کسی به سوی تو دعوت نمی کرد هیچ استادی برایم اوصاف تو را بیان نکرد کارکرد دروس معارف اسلامی و تاریخ اسلام جبران کسری معدل دانشجویان بود.در همین درس ها نیز تو سهمی نداشتی و غریب و مظلوم و از یاد رفته بودی
موضوع انشا :تابستان چگونه گذشت؟
بدون او...
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 245
بازدید هفته : 534
بازدید ماه : 1239
بازدید کل : 287847
تعداد مطالب : 194
تعداد نظرات : 30
تعداد آنلاین : 1
|