دکتر عبدالرضا داوری طی مناظره با جعفر قادری در دانشگاه شیراز از واقعیت تلخ "امریکایی خواندن شهید بهشتی" پرده برداشت و گفت:"اتهاماتی که آقای قادری و دوستانشان در مجلس و برخی نهادهای دیگرعلیه احمدی نژاد و مشایی گفته اند هیچگاه علیه بازرگان و بنی صدر هم گفته نشد. نمی خواهم مقایسه کنم ولی برای عبرت گیری می گویم.به خوبی یادم هست که در بهمن و اسفند 59 گروهک رجوی در نشریه خود دهها مقاله و یادداشت نوشت و شهید مظلوم دکتر بهشتی را به بند و بست با امریکا متهم  کرد و کار این اتهام زنی ها به جایی رسید که حتی عده ای از اعضای حزب جمهوری اسلامی دیگر حاضر نبودند پشت شهید بهشتی نماز بخوانند و اینگونه بود که امام خمینی فرمودند شهادت بهشتی پیش مظلومیت او چیزی نبود. "

یکسال پس از اشغال سفارت امریکا در تهران ، زمزمه هایی در مطبوعات کشور در خصوص حل و فصل مسئله گروگان های آمریکایی آغاز شد، که به همین بهانه مسعود رجوی و دار و دسته منافقش ، در زمستان 59 ، خط جدیدی را برای تخریب و مقابله با نظام دنبال کردند تا بتوانند در فضای سیاسی کشور ، رهبری نظام را به سازش با امریکا متهم کرده و گروهک خود را پیشتاز در آمریکاستیزی جا بزنند و در این پروژه نوک تیز حمله گروهک رجوی ، شهید بهشتی را هدف قرار می داد.

گروهک رجوی در نشریه خود که موسوم به «مجاهد» بود سلسله مقالاتی مسلسل وار را با عنوان «ماجراهای پشت پرده گروگانگیری» منتشر می کند و در آن مقالات نه به طور ضمنی، بلکه با صراحت و وقاحت تمام شهید مظلوم دکتر بهشتی را «واسطه» و «رابط» و «مرتبط» با سیا، پنتاگون و رژیم سلطنتی معرفی می کند!

 در پایان عناوین شماری از مقالات زنجیره ای نشریه گروهک رجوی علیه شهید بهشتی را مرور می کنیم:

 • «بهشتی ؛ برگ برنده امریکا...» (هفته نامه مجاهد، شماره 107،7 بهمن 59)

 • «بهشتی متخصص بند و بست با شیطان بزرگ و شرکا!!» (هفته نامه مجاهد، شماره 109، 23 بهمن 59)

 • «آقای بهشتی! با گزارش ارتباطات خود زحمت مجاهدین را کم کنید!» (هفته نامه مجاهد، شماره 111، 11 اسفند 59)

 شهید بهشتی از منظر دکتر احمدی نژاد

 دکتر محمود احمدی نژاد روز هفتم تیرماه امسال در جلسه هیات دولت، سال 1360 را در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا به حال سالی مهم و ویژه عنوان کرد و گفت : سال 1360 مملو از حوادث تاریخ ساز و سرنوشت ساز بود که وجوه تلخ و شیرین بسیاری داشت.

 رییس جمهور تلخ ترین حادثه این سال را انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی دانست و افزود:‌ حداقل در طول تاریخ سیاسی 300 ساله اخیر کشورمان سابقه نداشته است که در یک روز و در اثر یک حادثه تقریباً بدنه اصلی حکومت شامل جمعی از وزراء، مسئولان دستگاه قضایی و نمایندگان مجلس از دست بروند.

 دکتر احمدی نژاد اظهار داشت: در حادثه هفتم تیر،‌ شهادت شهید بهشتی به عنوان مدیریت فکری، اجرایی و میدانی انقلاب اسلامی از همه برای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی سنگین تر بود، چرا که ایشان تئوری انقلاب را تبیین، ‌تدوین و در عرصه اجرایی جاری می کرد و در آن زمان نظام افرادی در طراز ایشان کمتر داشت.

 وی در تشریح دیدگاه های والا و بلندنظرانه شهید بهشتی به مشروح مذاکرات تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی در مجلس خبرگان قانون اساسی اشاره و خاطرنشان کرد: در مذاکرات آن مجلس، آنجا که بحث به استثناء کردن برخی موارد در صدور مجوز شکنجه برای اقرار گرفتن می رسد، شهید بهشتی تصریح می کند، که حتی اگر 10 مسئول ارشد کشور گروگان گرفته شده و یا اسیر شوند، فساد آن کمتر از این است که به یک متهم سیلی زده شود چرا که این سیلی زدن گشودن راه اقدامات ناصواب دیگر است.

 رییس جمهور اضافه کرد: شهید بهشتی در این بخش از مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی تاکید می کند، این ما مسئولان جمهوری اسلامی هستیم که باید فدای انقلاب، اسلام و ارزشها شویم و قانون باید برای صیانت از آرمانها و ارزشها تدوین شود، نه برای صیانت از مسئولان.

 دکتر احمدی نژاد با اشاره به این جمله حضرت امام خمینی (ره) درباره شهید بهشتی که "شهید بهشتی یک ملت بود برای ملت ایران" گفت: اگر ایشان فرصت می یافت تا دیدگاه های خود را در عرصه اجرایی عملیاتی کند، یقیناً وضع به گونه ای دیگر پیش می رفت؛ نظیر تعبیری که حضرت امام راحل درباره ایشان فرمودند، در قرآن درباره حضرت ابراهیم به کار برده شده است.

 رییس جمهور افزود: در عرصه اقتصاد، دیدگاه های شهید بهشتی یکی از بهترین، دقیق ترین و عمیق ترین دیدگاه هاست. ایشان تاکید داشتند که بیت المال باید به طور مساوی بین همگان تقسیم شود و در همان سال 1359 معتقد بودند که زمان اجرای این کار در حال گذشتن است.

 دکتر احمدی نژاد اظهار داشت: دشمن با شناخت کافی از شهید بهشتی، عملیات ترور ایشان را طراحی کرد و اگر چه در سال 60 ترورهای زیادی در کشور اتفاق افتاد، اما حادثه هفتم تیر به جهت اینکه شاخص و تعیین کننده مرز بین اسلام ناب و دیگر ایده ها بود، یک درخشندگی و تفاوت اساسی با دیگر وقایع سال های پس از انقلاب اسلامی دارد.

 رییس جمهور تصریح کرد: امروز همچنان در عرصه مدیریت کشور شدیداً به اندیشه های رفیع شهید بهشتی نیازمندیم و خوب است همه مسئولان در جمهوری اسلامی دیدگاه ها و عملکرد ایشان را در همان مدت کوتاه مسئولیت های وی مرور کرده و الگوی خود قرار دهند.

 دکتر احمدی نژاد به بخش دیگری از مواضع شهید بهشتی در جلسات تدوین قانون اساسی اشاره و خاطرنشان کرد: هنگامی که بحث بین اولویت بخشی به استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی با آزادی پیش می آید، ایشان بحث بسیار زیبایی دارند و عنوان می کنند که اگر عدالت و آزادی نباشد، استقلال نیز برقرار نمی شود چرا که استقلال ضامن عدالت و آزادی است و اگر آزادی نباشد توده های مردم پشتیبان استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی نخواهند بود.

 رییس جمهور ادامه داد: در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی که کمتر کسی سابقه کار اجرایی داشت، این شهید بهشتی بود که نظم را برقرار کرده و امور را ساماندهی می کرد و در آن شرایط توانست در مجلسی که همه افراد آن عالم و دانشمند بودند و تفاوت نظرهای زیادی بین آنها وجود داشت، قانون اساسی جمهوری اسلامی را تدوین کند که امروز باید آن را بر بام دنیا گذاشته و به آن افتخار کنیم.

 دکتر احمدی نژاد با مترقی، انسانی و انقلابی توصیف کردن قانون اساسی جمهوری اسلامی گفت: در جلسات تدوین این قانون گاه بر سر یک کلمه چندین ساعت بحث های خیلی جدی بین عالمان و دانشمندان عضو مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی در می گرفت.

 رییس جمهور به انتصاب شهید بهشتی به عنوان رییس دیوان عالی قضایی بعد از تدوین و تصویب قانون اساسی اشاره کرد و افزود: در همان مدت یک سال و نیم ریاست ایشان در دستگاه قضایی کشور یک آرامش و اطمینان خاطری به دستگاه قضایی کشور در ساحت عمومی جامعه به وجود آمد و نظمی بسیار زیبا برقرار شد و اینها همه ناشی از آن بود که شهید بهشتی فردی زلال، پاک و سمبل اخلاق بود که ذره ای خدشه در شخصیت وی وجود نداشت و هر کس که با او ملاقات می کرد اطمینان خاطر و آرامش پیدا می کرد.

 دکتر احمدی نژاد به این جمله شهید بهشتی که فرموده بود؛ "باید جاذبه در حد اعلاء و دافعه در حد ضرورت باشد" اشاره کرد و اظهار داشت: اینها واقعاً جملات بهشتی هستند و همین خصوصیات باعث شد تا تیرهای زهرآگین نفاق، ریا و خودخواهی بدخواهان و دشمنان، شهید بهشتی و یارانش را تکه تکه کرده و بسوزاند و ملت را از وجود ایشان محروم نماید.

 رییس جمهور تصریح کرد: امروز راه روشن است و عاقبت بخیری در گرو خدمتگزاری است و هر که مرام خدمتگزاری را با هر چیز دیگری عوض کند به خدا، به خدا و به خدا ضرر کرده است.

 دکتر احمدی نژاد با اشاره به قدرت مواد منفجره ای که در ساختمان حزب جمهوری اسلامی کار گذاشته شده بود و این ساختمان بتنی را کاملا ویران کرد، خاطرنشان ساخت: شدت و قدرت این بمب متناسب با شدت کینه ای بود که بدخواهان از شهید بهشتی داشتند.

 همه باید خود را فدای استقلال، آزادی و عدالت کنیم و هر قدر خالصانه تر در این مسیر حرکت کنیم، نزد مردم عزیز تر خواهیم بود و امیدوارم راه و منش شهید بهشتی و یارانش همواره چراغ راه خدمتگزاران در بخش های مختلف نظام جمهوری اسلامی باشد.

شبکه ایران

احمدی نژاد احیاگر قانون اساسی

بعد از نامه محرمانه آملی لاریجانی به احمدی نژاد که سلب اختیارت ریاست جمهوری در آن دنبال میشد رئیس جمهور در اقدامی شجاعانه برای دفاع از قانون اساسی که خون هزاران شهید و رای اکثریت  مردم  پای آن را امضا کرده است ، نامه ای علنی (با توجه به اینکه دانستن حق مردم است) به رئیس قوه قضاییه ارسال داشتند

متن نامه دکتر احمدی نژاد به آملی لاریجانی

بسم الله الرحمن الرحيم
آيت الله صادق لاريجاني
رئيس محترم قوه قضائيه
سلام عليكم
پاسخ مورخه 30/7/91 جنابعالي كه با مهر «خيلي محرمانه» ارسال گرديد واصل و موجب تشديد نگراني اينجانب از نحوه اجراي اصول متعدد قانون اساسي از سوي رياست محترم قوه قضائيه گرديد. از آنجا كه اين مكاتبات مربوط به حقوق اساسي ملت است ضرورتي به محرمانه بودن ندارد، درباره نامه فوق نكات زير را متذكر مي‌گردم:
1- بر اساس اصل 113 قانون اساسي رئيس‌جمهوري به عنوان منتخب ملت بالاترين مقام رسمي كشور پس از رهبري و رئيس قوه مجريه و به علاوه مجري قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران است. همچنين بر اساس اصل 121 قانون اساسي رياست جمهوري با سوگند شرعي متعهد به صيانت از حقوق اساسي ملت شده است. متن اصول فوق كاملاً‌روشن است. صيانت از حقوق اساسي ملت از منظر تدوين‌كنندگان قانون اساسي آنقدر مهم بوده است كه در متن سوگند شرعي رياست جمهوري به وضوح درج شده است و تفاسير متعدد شوراي محترم نگهبان نيز بر اين مسئوليت و اختيار خطير رئيس جمهوري تأكيد دارد.

2- اينجانب براساس وظيفه قانوني، بررسي نحوه اجراي اصول قانون اساسي در آن قوه از جمله نحوه دادرسي را در برنامه كاري خود داشته‌ام. از سال 88 چندين بار با جنابعالي مكاتبه و مواردي از قانون اساسي را تذكر داده‌ام ليكن از علني كردن آنها خودداري نموده‌ام. در سخنراني‌هاي عمومي تذكرات لازم براي اجراي عدالت و رسيدگي دقيق به حقوق مردم داده‌ام. بخصوص در جلسه مورخه 6/4/91 مسئولان قضايي در مشهد مقدس نگراني خود را درباره اهتمام كافي قوه قضائيه به تأمين و رعايت حقوق اساسي ملت مندرج در اصول متعدد قانون اساسي از جمله اصول2 ، 3 ، 6 ، 9، 19 ،20 ، 22 ، 23، 24، 25 ، 26 ، 27 ، 32، 34، 35 ، 36، 37، 38 و 39 به صراحت اعلام نمودم.

3- در نامه خود فرموده‌ايد كه رئيس‌جمهوري قبل از برنامه‌ريزي براي سركشي به زندان بايد از قوه قضائيه اجازه بگيرد. دو بار هم تأكيد كرده‌ايد كه سركشي به زندان اوين به مصلحت نمي‌باشد و يك بار هم فرموده‌ايد كه موافق نيستيد. بايد يادآور شوم كه در اصول قانون اساسي لزوم اجازه يا موافقت و يا مصلحت‌انديشي قوه قضائيه در اجراي وظايف قانوني رئيس جمهوري پيش‌بيني نشده است.
چگونه جنابعالي اجراي قانون اساسي را به مصلحت نمي‌دانيد. اگر اين نگاه بر كل فعاليت‌هاي قوه قضائيه حاكم باشد آيا نمي‌شود تصور كرد كه برخي از اصول قانون اساسي و حقوق اساسي مردم با مصلحت انديشي و تشخيص شخصي در قوه قضائيه متوقف شده و يا ناديده انگاشته مي شود. متأسفانه جنابعالي قبلاً اعلام كرده‌ايد كه وجود هيأت منصفه مطبوعات كه صراحت اصل 168 قانون اساسي است را قبول نداريد كه در اين مورد حضوري تذكر دادم. اما متأسفانه ظاهراً بخشي از اقدامات قوه قضائيه درباره مطبوعات و رسانه‌ها با همين نگاه انجام مي‌گيرد.

4- در نامه فوق با استناد به عناويني چون ضرورت رسيدگي به معيشت مردم و يا اينكه يكي از منتسبين نزديك اينجانب (آقاي جوانفكر مدير روزنامه ايران) مشغول تحمل كيفر در زندان اوين است و يا اينكه چرا در سال هفتم رياست جمهوري سركشي انجام مي‌شود و يا اينكه نزديك به انتخابات رياست جمهوري بعدي هستيم، سركشي از زندان اوين را داراي شائبه سياسي و حمايت از مجرم تلقي فرموده‌ايد:

اولاً به استناد كدام اصل از اصول قانون اساسي جنابعالي مي‌توانيد امري را تفسير سياسي كنيد و مانع از اجراي قانون اساسي شويد.

ثانياً آيا به عنوان رئيس قوه قضائيه مي‌توانيد به استناد تشخيص سياسي خود حكمي صادر نماييد.

ثالثاً مگر بناست قوه قضائيه و يا زندان اوين در انتخابات آتي نقشي ايفا نمايند.

رابعاً آيا جنابعالي برنامه‌هاي كاري و اجراي وظايف مندرج در قانون اساسي و اصل قضاوت را منوط به شرايط سياسي مي‌دانيد.

خامساً به راحتي به اينجانب اتهام «حمايت از مجرم» زده‌ايد. گرچه اينجانب حكم عليه آقاي جوانفكر را برخلاف عدالت مي‌دانم وليكن محاكمه تمام شده و ايشان در حال تحمل مجازات است. چگونه ممكن است سركشي به زندان حمايت از مجرم تلقي شود. به علاوه شما از كجا مي‌دانيد كه ديدار با ايشان در برنامه كاري اينجانب بوده است.
در حالي كه جنابعالي به آساني به رئيس‌جمهوري كه نماينده ملت و مجري قانون اساسي است اتهام مي‌زنيد آيا مي‌توان براي آحاد مردم كه پشتيبان خاصي جز خداوند ندارند امنيت قضايي متصور بود. ضمن احترام عميق به خيل عظيم قضات متعهد و كاركنان شريف قوه قضائيه بايد اذعان نمايم كه برخي معتقدند اين رفتار به يك رويه در مسئولان بلند مرتبه قوه قضائيه تبديل شده است. توجه شما را به برخورد سخنگوي قوه قضائيه با سؤال
خبرنگار جلب مي‌نمايم. لازم به ذكر است كه آقاي جوانفكر مشاور مطبوعاتي اينجانب بوده وليكن هيچ نسبتي با اينجانب دور يا نزديك ندارد.

سادساً‌ آيا به نظر جنابعالي اجراي اصول قانون اساسي مي‌تواند تحت تأثير سال‌هاي مختلف مسئوليت يك مسئول متوقف و يا دگرگون شود. آيا بايد پذيرفت كه بسياري از رفتارها و مواضع در قوه قضائيه تحت تأثير حوادث سياسي است.

سابعاً اتفاقاً‌ رفع ريشه‌اي مشكلات مزمن اقتصادي كشور ايجاب مي‌نمايد كه علاوه بر اقدامات صرف اقتصادي، نحوه اعمال عدالت و برخورد با مفاسد اقتصادي و رانت‌خواري‌هاي عده‌اي خاص و ايجاد امنيت عمومي اقتصادي كه در تمهيد فضاي سالم اقتصادي و اثربخش بودن سياست‌ها و برنامه‌هاي اقتصادي دولت نقش تعيين‌كننده دارد، نيز مورد ارزيابي و بررسي قرار گيرد. اموري كه جزو ‌وظايف اصلي قوه قضائيه بوده و از اين جهت نقش اين قوه را ممتاز كرده است تا جايي كه به اعتقاد بسياري از علما وظيفه قطعي و لاينفك حكومت قضاوت است. متأسفانه گزارش مستند و دقيقي از انجام اين وظايف قوه قضائيه در دسترس نيست.

ثامناً در حالي كه به فرموده امام راحل‌(ره) زندان بايد دانشگاه باشد و علي‌القاعده در آن به روي اقشار مختلف از جمله حقوقدانان، روانشناسان، جامعه شناسان و محققين علوم انساني و دانشجويان و مددكاران اجتماعي باز باشد، بازديد رئيس جمهوري كه انتظار مي‌رفت با استقبال مسئولان قوه قضائيه مواجه شود، شائبه‌اي ايجاد نمي‌كند بلكه مخالفت با اين امر شائبه‌هاي زيادي ايجاد خواهد كرد.

تاسعاً آيا قابل قبول است كه اينجانب نيز پرداخت بودجه‌هاي كلان به قوه قضائيه را به مصلحت ندانم.

5- ضمن تذكر اصول 61، 113، 121، 161 و بند 2 اصل 156 اعلام مي‌دارم كه به استناد اصول متعدد قانون اساسي از جمله اصل 113 و سوگند شرعي اصل 121، مصمم به اجراي كامل قانون اساسي و اصلاح اساسي و ريشه‌اي امور كشور هستم و مطمئناً با سركشي از زندان‌ها و برخي دادگاه‌ها نحوه اجراي اصول قانون اساسي و رعايت حقوق اساسي ملت را مورد بررسي قرار داده و گزارش آن را به ملت بزرگ و مقام معظم رهبري تقديم خواهم كرد. ان‌شاء‌الله.
در انجام اين وظيفه سنگين ياري همه قوا و دلسوزان و لطف خداي متعال را مي‌طلبم.

    مواضع اینجانب را دوستانی که وبلاگ نویس حامی عدالت هستند میشناسند. بدون هیچ گونه تعارف و مصلحت اندیشی نوشته و آنجا که باید، انتقاد خود را از دولت نیز بیان کرده ام. با این حال با خواندن پیغام های خصوصی که بعضی از دوستان برایم گذاشتند و در آن در مورد تولد دکتر احمدی نژاد نوشته بودند، بر آن شدم تا در این مورد نیز انتقاد خود را بیان کنم:

دوستان عزیز

حمایت ما از دکتر بر اساس شخص محوری و دوست داشتن فردی نیست،حمایت ما به خاطر آموزه های اسلام بزرگ و معیار ما عدالت محوری است.وقتی بواسطه ایستادگی در راه حق و اندیشه های فکری و تواناییهای عملی و همچنین به خاطر تشکر از حسن انجام وظیفه به حمایت از او می پردازیم، چه نیازی است که بیاییم و روز تولد وی را بزرگ کرده و آن را ابزاری برای حمایت از او قرار دهیم.

رهبری عزیز و دکتر محبوب و سخت کوش بارها و بارها از این چنین مواضعی که بوی تملق و بت سازی می دهد اعلام انزجار کرده و خواهان براندازی اینچنین رسومی بوده اند.

نمونه ای از تلاش بعضی از دوستان !

بهتر است امثال ما که خود را حامی ولایت و خواهان عدالت می نامیم سعی در جهت نشان دادن چهره واقعی عناصر خدوم و وفادار به آرمانها را داشته باشیم و بدانید بهترین حمایت ترویج گفتمان عدالت است.

دوستان گرامی

همان شیوه ای که از گذشته تا حالا برای حمایت از جریان عدالتخواهی در پیش گرفته ایم را با توان بیشتر ادامه داده و در این راه بدانید که خداوند در جای حق قرار گرفته و با صابرین و حق جویان است.

این روزها دم خروس ها كم كم بیرون می ایند و اقایانی كه یكی دو سال با راه اندازی جریان موهوم انحرافی  و در واقع لبیك گفتند به اقای هاش... ملت را به بازی گرفتند حرفهای جالبی می زنند و یا بعضا به كما تشریف دارند .

مصاحبه با یكی از انها در ذیل می خوانیم

در ضمن چندتا از جملات تاریخی اقای دكتر احمدی نژاد كه این اقایان افراطی انها را مسخره میكرند یكی پس از دیگر داریم به انها می رسیم از جمله افزایش جمعیت ایران - می توانیم جهان را اداره كنیم یا مدیریت جهانی و...  كاش وقت داشتم و در این موارد زیاد می نوشتم انشالله اونم به موقعش .

منبع هم شبكه ایران

روز یکشنبه حسین شریعتمداری یادداشتی متفاوت را به رشته تحریر در آورد که کمتر کسی انتظار آن را داشت. شریعتمداری نه تنها در اتفاقی نادر سخنی از نفاق، انحراف و ارتباط با سرویس های امنیتی بیگانه به میان نیاورد، بلکه حمایت های رهبر عزیز انقلاب از دولت را "گسترده" و "مستند" توصیف نمود، مهمتر از همه اینکه مدیر مسئول روزنامه کیهان در اظهار نظری جالب، برای عملکرد دولت نمره 90 از 100 را در نظر گرفت.

از آنجایی که پیشتر، روزنامه کیهان طی سلسله مقالاتی به قلم حاج حسین شریعتمداری، اتهامات سنگینی نظیر "دامن زدن عمدی به گرانی ها با هدف نوشاندن جام زهر به رهبری"، "تلاش برای سازش با آمریکا"، "ضدیت با ولایت فقیه"، "انحراف از انقلاب اسلامی"، " بی عرضه گی و نامردمی"، "اقدام برای براندازی نظام"، "پیوند با جریان فتنه" و ... را متوجه رئیس جمهور و دولت دهم نموده بود؛ خبرنگار شبکه ایران با حسین شریعتمداری تماس گرفت تا بپرسد چرا به خاطر گناهان کبیره مذکور، فقط ده نمره از دولت کسر کرده است!

البته حسین شریعتمداری وقتی بااین پرسش مواجه شد، ترجیح داد به جا پاسخگویی به انکار یادداشت های پیشین خود بپردازد، یادداشت هایی که بر خلاف اسناد، شواهد و قرائن موجود در جعبه سیاه کیهان، در دسترس همگان است!

از شبکه ایران تماس می گیرم

از کجا؟ روزنامه ایران؟

بله.

شما که چیزتون ... مصاحبه رو از پیش خودتون می نویسید دیگه!

کدوم مصاحبه ؟ مگر کسی جرئت داره از قول شما مصاحبه بنویسد؟

زنگ میزنید می گید می خواهیم مصاحبه بکنیم، می گم الان گرفتارم، وسط جلسه هستم، بعد میایید می نویسید! البته من براش اهمیتی قائل نیستم. منتها تعجب می کنم که چطور باز...

حالا اگر گلایه ای دارید به خود روزنامه بگویید. من مزاحمتون شدم در مورد یادداشت روز گذشته صحبت کنم.

من اگر قرار باشه با این کاری که می کنند... نمی دونم واقعا ... به هر حال من شما را نمی دونم! ولی این دوستان مثل اینکه کمترین ارزشی برای مسائل ارزشی قائل نیستند.

حاج آقا شما گفته بودید که نمی توانید مصاحبه کنید، روزنامه هم همین را منتشر کرد. مگه غیر از این بوده؟

ببینید من اصلا در این مورد نمی خواهم صحبت کنم.

شما دیروز یادداشت نوشتید و گفتید به دولت نمره 90 می دهید از 100. این مطلب با اتهاماتی که قبلا به دولت بستید قابل جمع نیست و در تناقضه.

من حرف هایم را در آن یادداشت زدم.

مثلا می شود به یک دولتی گفت ضد انقلاب و منحرف، بعد فقط 10 نمره ازش کم کرد؟

حرف هایم را من در آن یادداشت زدم!

خب من می خواهم ببینم چطور چنین چیزی ممکن است؟

عرض کردم!

خیلی ها نمی توانند این تناقض را حل کنند. چرا اجازه نمی دهید این مسئله باز شود؟

اون بعضی هایی که متوجه نشدند خودشون متوجه می شوند!

از نظر شما اگر یک دولت ضد انقلاب و منحرف بود باید فقط 10 نمره ازش کم کرد؟

شما حرف تو دهن من نزارید! ضد انقلاب و ... (با لحنی که انگار ادای خبرنگار را در می آورد)

شما گفتید بخشی از دولت عمدا به گرانی ها دامن می زنه تا رهبر انقلاب را به زانو در بیاره.

کی همچین حرفی زدم کجا همچین حرفی زدم؟

یادداشت هایتان را برایتان بخوانم؟

جان؟

بخوانم؟

نه من نمی خواهم!

شما گفتید جریان انحرافی می خواهد با آمریکا مذاکره کند. همزمان با سفر رئیس جمهور به بندر عباس نوشتید که احمدی نژاد بی عرضه است و به مرز نامردمی رسیده. یعنی همه این ها را پس می گیرید؟

(سکوت) عرض کردم من حرف هایم را زدم و حرف های شما را هم اصلا قبول ندارم و در اینکه شما توهم پراکنی می کنید - منظورم اون کانونی که بهش وابسته هستید - و دروغ می گویید هم تردیدی ندارم.

من فقط یک سوال ساده دارم. چطور می توان به دولتی که منحرف است نمره 90 داد؟

من اصلا لازم نمی دونم با شما صحبت کنم!

****

گفتنی است علی رغم ادعای حسین شریعتمداری، پیگیری خبرنگار شبکه ایران نشان داد که هیچ مصاحبه ای از وی در روزنامه ایران منتشر نشده است. ماجرا این بوده که پس از فرمایشات رهبر عزیز انقلاب در دیدار با هیئت دولت، خبرنگار روزنامه ایران با برخی از شخصیت ها که به اتهام زنی به دولت و منحرف خواندن رئیس جمهور شهره هستند، تماس گرفته تا نظر آن ها را در خصوص حمایت قاطع رهبر انقلاب از دولت جویا شود. اما شخصیت هایی نظیر "الیاس نادران"، "مجتبی رحمان دوست"، "داوود احمدی نژاد"، "حجت الاسلام سید احمد خاتمی"، "محمد دهقان"، "حسن شایانفر" و "حسین شریعتمداری" حاضر به گفتگو در این زمینه نشدند. در نهایت خبرنگار روزنامه ایران نیز گزارش پیگیری های  خود را به شرح زیر منتشر کرده است:

وقتی از الیاس نادران که یکی از دامن‌زنندگان به موضوع جریان (موهوم) انحرافی می‌باشد، می‌خواهیم نظرش را در‌خصوص سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب بگوید، زمانی که می‌شنود از تماس گرفته‌ایم، می‌گوید امروز و فردا گرفتارم و مصاحبه نمی‌کنم!

زمانی که به محمد دهقان از دیگر افراد حلقه به وجود آمده دشمنی علیه دولت در مجلس، می‌گوییم از تماس گرفته‌ایم و می‌خواهیم نظرتان در‌خصوص سخنان مقام معظم رهبری در جمع دولتمردان را بدانیم، با بیان این‌که این سخنان را نخوانده‌ام و شرایط مصاحبه ندارم، می‌گوید: الان نمی‌توانم در این خصوص صحبت کنم!

مجتبی رحماندوست نیز که روزگاری مشاور رئیس‌جمهور بود اما امروز جزو منتقدان دولت محسوب می‌شود، پس از گفت‌وگو با و بیان نقطه‌ نظراتش درخصوص بیانات اخیر مقام معظم رهبری، با بیان این‌که اگر مصاحبه‌ام را در روزنامه منتشر کنید آن را تکذیب خواهم کرد چون روزنامه جهت‌گیری‌های خاصی دارد گفت: حرف مرد یکی است اما برخی موارد حرف مردم دو تا می‌شود و نمی‌خواهم مصاحبه‌ام را منتشر کنید! وی در ادامه افزود: از خیر مصاحبه من بگذرید، اگر عمری باشد در یک فرصت دیگر مصاحبه خواهم کرد.

در همین رابطه با داوود احمدی‌نژاد، از منتقدان و حمله‌کنندگان به دولت تماس گرفتیم. اما وی گفت «روزنامه مشروعیت ندارد و مصاحبه نمی‌کند!»

همچنین حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان و از دیگر منتقدان دولت در تماس صبح دیروز ما اظهار داشت: به دلیل حضور در جلسه نمی‌تواند پاسخگو باشد و گفت که بعد از ظهر هم درگیر کارهای روزنامه است و بعید است بتواند با مصاحبه کند.

آیت‌الله سیداحمد خاتمی نیز زمانی که با سؤال ما درخصوص بیانات اخیر امام خامنه‌ای (حفظه الله) روبه‌رو شد، اظهار داشت در حال مطالعه سخنان ایشان است

شبکه ایران/ مادر احمد در گفتگوی با ما از فرزندش می گوید که در خانه تو دار بود و هر مشکلی که برایش پیش می آمد، سخنی بروز نمی داد تا مادر نگران و ناراحت نشود.
مادر شریعت از دلهره ها و نگرانی های فرزندش گفت در جریان فتنه سال 1388، از اینکه گوش به امر و فرمان آقا داشت و از حرمت شکنی هاا در آشوبهای خیابانی چقدر رنج می برد. از بیخوابی های فرزندش در آن روزها می گوید که پشت کامپیوترش می نشست و تا صبح از نظام جمهوری اسلامی می نوشت و از آقا و ارزش هایی که داشته های ماست و اگر غفلت کنیم از دست داده ایم و فقط حسرت می ماند و خاکستر اتشی که خود با غفلتمان بر افروخته ایم و داشته هایمان را سوزانده ایم.
آنچه در این میان برای مادر احمد، فهم و درکش دشوار است، اتهامی است که دادگاه بر سر فرزندش آوار کرده است، اتهام تبلیغ علیه نظام!!!
می گوید: "بعنوان یک مادر می گویم، گوشت و پوست و خون احمد، با این نظام عجین شده، او براستی فرزند این نظام است در جمهوری اسلامی بزرگ شده رشد کرده و این نظام را همه چیز خود می داند. چگونه ممکن است احمد تیبلیغ نظامی را کند که آنرا هستی خود می داند؟".
وی می گوید : حتی قاضی پرونده هم بر صداقت، حزب اللهی بودن وشیفگی احمد به نظام و رهبری اذعان دارد. احمد کسی است که در جریان فتنه، در همه تظاهرات هایی که در حمایت و بیعت با رهبری برگزار می شد حضور داشت و در وبلاگش حضور در این تظاهرات ها و گردهمایی ها را تبلیغ می کرد.
مادر احمد، همچنین از تلاش های وقفه ناپذیر خود و دوستان احمد برای تامین وثیقه 100 میلیون تومانی گفت که هنوز به سرانجام و نتیجه نرسیده است: "یکی از دوستان کرمانی احمد از کرمان سند آورد. قاضی دستور کارشناسی سند را داده. اگر درست شود به امید خدا ممکن است در سه یا چهار روز آینده آزاد شود"
مادر احمد، وقتی این جمله را می گوید گریه اش قطع می شود، گویی امید سراسر قلبش را فرا گرفته، آزادی احمد بهترین خبری است که می تواند بشنود، حتی وعده تحقق نیافته آزادی اش هم خوشایند است.
سخن آخر مادراحمد با مراجع قضایی است، می گوید: نباید به این جوانان به چشم مجرمی که با قصد و غرض و برنامه ریزی شده خواسته اند علیه نظام کاری کنند نگاه کرد. احمد خودش را بارها و بارها در جریان انتخابات، فتنه 88 و... ثابت کرده است. نظام و دستگاه قضایی نظام جمهوری اسلامی باید فرزندان نظام را حفظ کند، پناهگاه و نقطه اتکای آنها باشد، حتی اگر احمد اشتباهی کرده باشد، باید مرز بین عمدی بودن و سهوی بودن اشتباه مشخص باشد و قاضی باید این مرزها و ظرایف را ببیند و...