با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
پایگاه اینترنتی «بیزینسویک» 15 آگوست 2012 (25مرداد)در مقالهای به سیاستهای دفاع غیرعامل رژیم صهیونیستی پرداخت و نوشت: تعدادی از اسرائیلیها دیروز برای گرفتن ماسکهای شیمیایی بهعنوان بخشی از آمادگیهای دفاع غیرعامل مراجعه کردند. دلیل این آمادگیها تلاش اسرائیل بهمنظور مقابله با حملات تلافیجویانه ایران و متحدانش است. «یورام لندز» استاد دانشگاه میگوید: «به نظر میرسد رهبران ما در سخنرانیهای خود بسیار افراطی شدهاند و این بار آنها آنچه را که میگویند عمل میکنند.» بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، 1 آگوست به لئون پانهتا، وزیر دفاع آمریکا، گفت: «زمان حلوفصل مسالمتآمیز مسئله هستهای ایران به پایان رسیده است.» روزنامه هاآرتص نیز 10 آگوست گزارش داد: نتانیاهو و ایهود باراک در نظر دارند پیش از انتخابات آمریکا در 6 نوامبر، به بمباران تأسیسات هستهای ایران اقدام کنند. در ادامه مقاله آمده است: «شلومو بروم» فرمانده سابق بخش برنامهریزی راهبردی ارتش که گفته بود حمله میتواند طی شش ماه آینده صورت گیرد، گفت: «بهنظر میرسد نتانیاهو و باراک برای آمادهسازی اذهان عمومی اسرائیل بهمنظور حمله علیه ایران تلاش ویژهای صورت میدهند.» توزیع ماسکهای گاز و انتصاب وزیر جدید جبهه داخلی اسرائیل، بخشی از این گونه تلاشهای گسترده است. این تهدیدات در حالی صورت میگیرد که گفتوگوهای هستهای میان ایران و قدرتهای جهانی متوقف شده و افزایش تحریمها نیز تاکنون در توقف برنامه هستهای ایران بیاثر بوده است. در پایان مقاله آمده است: این نگرانی که اسرائیل ممکن است به تأسیسات هستهای ایران حمله کند، ارزش شِکِل (پول ملی اسرائیل) را این هفته به پایینترین سطح طی 15 ماه گذشته رساند. مقامات آمریکایی نگران هستند که این کشمکش میتواند منطقه را بیثبات کند و بهای نفت را به بالاترین سطح برساند. پانهتا دیروز به خبرنگاران گفت: «روزنه حلوفصل مناقشه از طریق دیپلماسی همچنان باز است.» وی معتقد است اسرائیل در مقطع کنونی تصمیم به حمله علیه تأسیسات هستهای ایران نگرفته است. «دیوید راتکوپ» پژوهشگر میهمان در بنیاد صلح بینالملل کارنگی نیز میگوید: «بسیار نامحتمل است که اسرائیل بتواند بدون متحدی منطقهای یا همکاری آمریکا اقدامی صورت دهد.»
تحلیلها: هرچند این پایگاه غربی با اشاره به برخی اقدامات صهیونیستها در سرزمینهای اشغال سعی دارد با این شواهد، حمله رژیم صهیونیستی به مراکز هستهای ایران را قریبالوقوع و جدی(!) نشان دهد؛ اما بهواقع نه ایران و نه بسیاری از کارشناسان بینالمللی در دنیا اعتقادی به جدی بودن این تهدیدات ندارند و اصولاً زبان تند تهدید امروز رژیم صهیونیستی را نشان از عجز و ناتوانی آن میدانند. از سویی کوبیدن سران رژیم صهیونیستی بر طبل جنگ در کارکردی عکس، مردم و برخی مقامات حال و گذشته این رژیم را وحشتزده کرده است؛ بهطوری که اخیراً آمده بود که یکی از سران سابق این رژیم با انتقاد شدید به اظهارات تهدیدآمیز نتانیاهو علیه ایران میگوید: «من در چشم مردم وحشت حمله به ایران را میبینم.» و این البته در حالی است که مقامات و مردم ایران زندگی عادی خود را دارند و به این تهدیدات هیچ توجهی ندارند.
روزنامه هاآرتص 23 سپتامبر 2012 (2 مهر) در مقالهای به راهبرد نظامی رژیم صهیونیستی در قبال ایران پرداخت و نوشت: در بحثهای عمومی در مورد حمله به ایران از این نکته غفلت شده است که چگونه تغییرات منطقهای در سالهای اخیر بر تفکر ایهودباراک و بنیامین نتانیاهو تأثیر گذاشته است. نتانیاهو و باراک در مورد مسائل مطرح در بحثهای عمومی به حد کافی آگاهی دارند. خطرات پیش روی اسرائیل در نتیجه دستیابی ایران به تسلیحات هستهای، میزان آسیبرسانی حمله نظامی اسرائیل به توانمندیهای ایران و نیز بهایی که اسرائیل در نتیجه واکنشهای نظامی ایران و حزبالله باید بپردازد، از جمله موارد مهمی است که مد نظر این دو مقام اسرائیلی قرار گرفته است تا آنجا که نتانیاهو و باراک نگرانند]چراکه[ توانمندی هستهای ایران تهدیدی فوری و وجودی علیه اسرائیل بهشمار میرود، با وجود این، حمله یا عدم حمله و چگونگی و زمان انجام آن به محاسبات گستردهتر بستگی دارد. در ادامه مقاله آمده است: چنین ملاحظاتی مطابق درک اسرائیل از خطرات در میانمدت یا بلندمدت ارزیابی میشود. مطابق آنچه باراک و نتانیاهو میپندارند، در نتیجه تغییرات منطقهای، خطرات پیش روی اسرائیل جدیتر شده است: پیروزی اخوانالمسلمین در مصر، احتمال ظهور رژیمی اسلامی در نتیجه سرنگونی بشار اسد، احتمال حرکت رژیم اردن در مسیر تونس، لیبی و مصر و تأثیرات تغییر رژیم در جهان عرب بر حماس در غزه، همگی محورهای حساسی برای آینده محیط امنیتی اسرائیل بهشمار میروند. این خطرات در کنار واقعیتهایی مانند تضعیف قدرت بازدارندگی اسرائیل پس از جنگ دوم لبنان و ناکامی آن در سرنگونی رژیم حماس در غزه در عملیات سرب گداخته، بر ابعاد احساس ناامنی اسرائیل در محیط پیرامون میافزاید. بنابراین، نتانیاهو و باراک با مسئلهای روبهرو هستند که فراتر از یافتن راهی برای جلوگیری از هستهای شدن ایران است. آنها با چالش احیای توانایی بازدارندگی اسرائیل در پرتو چالشها و خطرات نوظهور منطقهای مواجه هستند. بنابراین، منطقی است تصور کنیم نتانیاهو و باراک تصمیم به حمله علیه ایران نخواهند گرفت، مگر آنکه احساس کنند چنین حملهای ضربهای مرگبار به برنامه هستهای ایران خواهد زد یا حداقل ایران را ملزم میکند دورهای طولانی را صرف برطرف کردن خسارات کند. آیا اسرائیل از توانایی انجام چنین حمله مرگبار و ویرانگری علیه برنامه هستهای ایران برخوردار است؟ در پایان مقاله آمده است: اما این نکته نیز وجود دارد که شاید تهدیدات نتانیاهو و باراک به حمله نظامی، توخالی هستند و هدف آن، فشار بر جامعه بینالملل برای تشدید تحریمهای ضدایرانی است. تهدیدات توخالی بر فرسایش توان بازدارندگی میافزاید و نتانیاهو و باراک نیز از این واقعیت آگاهی دارند. در عینحال، تمایل آنها به مقابله علنی با مخالفان داخلی و خارجی حمله نظامی نیز میتواند دلیلی برای جدیت نیات آنها باشد. این فرض منطقی است که این دو مقام اسرائیلی در مورد اقدام نظامی گستردهتر میاندیشند که در آن حمله به تأسیسات هستهای ایران تنها سرآغاز جنگی گستردهتر است. این الگوی حمله میتواند از اجزای زیر تشکیل شده باشد: نخست، یک اقدام نظامی گستردهتر برای نابودی تأسیسات هستهای و سکوهای موشکی ایران که حمله هوایی بهتنهایی نمیتواند این اهداف را محقق کند. نتانیاهو و باراک پیشینه نظامی دارند که عملیات نظامی علیه خاک دشمن از جمله تجربیات آنهاست. واکنش حزبالله هرچند محدود نیز میتواند اقدام نظامی علیه لبنان به منظور ریشهکنی حزبالله را سرعت ببخشد. احتمال عملیات علیه حماس نیز وجود دارد. بهمنظور به حداکثر رسیدن اهداف جنگ، اسرائیل باید پیش از تحکیم دولت جدید مصر، جنگ داخلی در سوریه و انتخابات آمریکا، جنگی چندوجهی را مدیریت کند.
تحلیلها: نویسنده به واقعیتهای مهمی پرداخته که هم در تحلیل و تصمیم صهیونیستها نقش دارد و هم در تحلیل و محاسبات ایران. با اینکه نویسنده در پایان، رژیم صهیونیستی را به حمله زودرس دعوت کرده؛ اما هیچ مقامی در رژیم صهیونیستی بدون پاسخ قطعی به دو پرسش نمیتواند حمله به ایران را تجربه کند. پرسش اول همانی است که نویسنده طرح کرد: «آیا اسرائیل از توانایی انجام چنین حمله مرگبار و ویرانگری علیه برنامه هستهای ایران برخوردار است؟» پرسش دوم هم اینکه آیا آنها توان درگیر شدن در یک جنگ گسترده، فراگیر و زمانبر را دارند؟ از سخنان دیشب سردار سلامی در گفتوگوی تلویزیونی برمیآید واکنش مرگبار و کوبنده ایران به هر اقدام نظامی احتمالی رژیم صهیونیستی که بسیار حجیم و گسترده نیز خواهد بود، پنجه قدرتمند ایران بر گلوی نحیف رژیم صهیونیستی است.
روزنامه «یو اسای تودی» 25 سپتامبر 2012 (4 مهر) به تشدید تنش روابط ایران و آمریکا پرداخت و نوشت: تهدیدات ایران در مورد حمله به نیروهای آمریکایی یا سایر کشورها رجزخوانی نیست و هر حملهای به ایران با حملات تلافیجویانه ویرانگر ایران روبهرو خواهد شد. موشکهای بالستیک دورپرواز میتواند دفاع موشکی آمریکا در خلیجفارس را در هم بشکند. این مسئله بهویژه بهدلیل عبور بیشتر نفت جهان از این منطقه، چالشهای پیچیدهتری بهوجود خواهد آورد. قایقهای تندروی ایران میتوانند ناوهای جنگی را محاصره و آنها را غرق کنند. کریستوفر هارمر، فرمانده سابق نیروی دریایی آمریکا گفت: «اما ایران نمیتواند حمله علیه آمریکا را تداوم ببخشد.» در ادامه مقاله آمده است: ایران توانمندیهای دفاعی و تهاجمی خود را با کمک چین، روسیه و سایر کشورها تقویت کرده است. اسرائیل گفته است ایران توانمندی ساخت بمب]اتمی[ ظرف شش ماه خواهد داشت و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از باراک اوباما خواسته است «خط قرمزی» برای برنامه هستهای ایران تعیین کند. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، گفت: آمریکا ضربالاجلی برای ایران بهمنظور پایبندی به بازرسیهای سازمان ملل تعیین نخواهد کرد و دو هفته پیش، کاخ سفید درخواست نتانیاهو برای گفتوگو در این مورد را رد کرد. دولت اوباما گفت تحریمهای اقتصادی علیه ایران این کشور را ترغیب خواهد کرد صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود را از طریق همکاری با بازرسان سازمان ملل اثبات کند؛ اما تحریم دو سال اخیر، چنین نتیجهای در پی نداشته است. بهطوری که محمود احمدینژاد گفته است: تحریم علیه بخش نفتی و بانکی ایران هرگز برنامه هستهای ایران را متوقف نخواهد کرد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهمنظور حفاظت در برابر حمله علیه تأسیسات هستهای ایران دفاع هوایی در منطقه آباده نصب کرده است که بزرگترین سامانه دفاعی در این منطقه از کشور خواهد بود. وزارت خارجه آمریکا میگوید ایران نفوذ چشمگیری در شبکههای تروریستی دارد که تحلیلگران میگویند میتوانند بهآسانی غیرنظامیان آمریکایی را در خاورمیانه و اروپا هدف قرار دهند و کشتیهای غیرنظامی ایران میتوانند راکتهای گاز سمی به خاک آمریکا پرتاب کنند. دولت آمریکا میگوید جنگ نیابتی حزبالله صدها تن از شهروندان آمریکایی را کشته است. طراحان نظامی آمریکا بیشتر نگران تسلیحات مهمی هستند که ایران از سایر کشورها ازجمله روسیه، چین و کرهشمالی خریداری کرده و آنها را ارتقا داده است. مایکل اوهانلون، کارشناس مؤسسه بروکینگز که مشاور خارجی سازمان سیا نیز بوده، میگوید «توانمندیهای تروریستی ایران گسترده است و میتواند به سرعت و در صورت تمایل آنها را به کار گیرد.»
تحلیلها: پیوند محکم موقعیت و مسائل ایران با مسائل تعیینکننده جهانی و فقدان اطلاعاتی و ارزیابی دشمن از توان نظامی – تسلیحاتی ایران و نیز نفوذ معنوی و عملیاتی ایران در کشورهای مسلمان و حتی غیرمسلمان، برخورد نظامی احتمالی با ایران را به موضوعی بسیار پیچیده و با حساسیت بالا تبدیل کرده بهنحوی که با وجود فشار صهیونیستها، مقامات آمریکا فعلاً ترجیح دادهاند، مستقیم به این موضوع وارد نشوند و به آن دامن نزنند.